شخصی کم سوادی همیشه به مردم می گفت : من قاری قرآنم .
روزی در مسجدی مردم از او خواستند ،قرآن بخواند . و او به ناچار قبول کرد .
خواست سورهی مبارکهی «ق» را بخواند که از قضا شخصی، سرفه اش گرفت شروع کرد به سرفه کردن. قاری به خیال آنکه غلط گفته، گفت: «قوف!». آن شخص باز سرفه کرد، گفت: «قیف!». باز سرفه کرد،
گفت: سرفه و مرگ! یا قاف است یا قوف یا قیف!
پاسخ:
میشه بگید منظورتون دقیقا چی بود؟ و چه ربطی داشت؟ آخه هرچی خوندم متوجه نشدم
ارسال نظر
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند. اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
روزی در مسجدی مردم از او خواستند ،قرآن بخواند . و او به ناچار قبول کرد .
خواست سورهی مبارکهی «ق» را بخواند که از قضا شخصی، سرفه اش گرفت شروع کرد به سرفه کردن. قاری به خیال آنکه غلط گفته، گفت: «قوف!». آن شخص باز سرفه کرد، گفت: «قیف!». باز سرفه کرد،
گفت: سرفه و مرگ! یا قاف است یا قوف یا قیف!